گرایش بازاریابی

گرایش های بازاریابی

نوشته ای از مهدی نامور
انتشار در تاریخ 27 بهمن 1400

سلام و درود خدمت همه ی اهالی پیامگ!

جلسات قبلی چطور بودن؟

تونستین یکم با مفاهیم اولیه بازاریابی ارتباط برقرار کنین؟

جلسه قبلی راجب به انواع تقاضا و شیوه های مدیریت اونها صحبت کردیم که امیدوارم تونسته باشیم کمی شما رو با دنیای قشنگ و جذاب بازاریابی آشنا کنیم.

امروز ادامه مقاله های در زمینه آموزش مفاهیم اولیه بازاریابی رو داریم و از هفته های آینده قصد داریم به صورت تخصصی در زمینه های دیگه،مثل دیجیتال مارکتینگ،حفظ مشتری،استراتژی های تبلیغاتی،و سایر آموزش های تخصصی بپردازیم.

پس همراه مجله خبری پیامگ باشین تا دیگه به صورت کلی با مفاهیم پایه، اصول پایه و به اصطلاح بیسیک(basic)دنیای بازاریابی آشنا شده باشین.

موضوعی که امروز میخوایم راجبش صحبت کنیم به فلسفه ها و گرایش های بازاریابی مربوط میشه، که افراد خواه و ناخواه بدون اینکه حتی خودشون بدونن و یا بخواین حداقل در بازه های زمانی خاص از اونها تبعیت میکنن.

انواع گرایش های بازاریابی

به طور کلی علم بازاریابی به 5 گرایش تقسیم میشود.

گرایش های:

  • تولید
  • محصول
  • فروش
  • بازاریابی
  • بازاریابی اجتماعی

در ادامه به معرفی و بررسی یکایک این گرایش ها میپردازیم و با اونها بهتر و صمیمی تر میشیم.

آخر این مقاله میتونین متوجه بشین تا به حال از کدوم فلسفه و یا گرایش پیروی میکردین و به یه خودشناسی جالب برسین!

گرایش تولید(Production concept)

بر اساس این نوع گرایش عرضه کننده و یا بازاریاب و به طور کلی مدیریت مجموعه فکر میکند که فعالیت اصلی سازمان باید بر روی “بهبود کارایی تولید و توزیع” متمرکز کند.

چرا که مدیریت به این فکر هست که مصرف کنندگان،افرادی هستند که محصولاتی را میخواهند که:

  • در دسترس باشد.
  • قادر به خریدنشان باشند.

گرایش تولید، قدیمی ترین و اولین فلسفه بازاریابی است؛ که متمرکز بر افزایش تولید است.

افزایش تولید به طور غیر مستقیم هزینه ها را کاهش داده و کنترل میکند و با افزایش حجم فروش موجب سودآوری میشود.

بنابراین اگر شما هم از جمله افرادی هستین که به فکر تولید بیشتر و کاهش هزینه ها هستین تا با فروش محصولاتی که هزینه ی کمی برای ساخت اونها صرف کردین به سود برسین، دارین از گرایش تولید تبعیت میکنین.

دیدگاه این گرایش بر روی تولید انبوه کالای استاندارد بوده که موجب کاهش هزینه ها و به مراتب افزایش سودآوری میشود.

ولی

در این گرایش مشتری با انتخاب های متنوع و زیادی رو به رو نخواهد بود.(حجم بالا و تنوع پایین).

از تولید گرایان خوش نام میتونیم هنری فورد کبیر در تولید اتومبیل مدل (T) و شرکت تگزاس اینسترومنتس (Texas Instruments) در تولید ماشین حساب های جیبی نام ببریم.

گرایش تولید برای 2 وضعیت مناسب است.

  • وقتی تقاضا برای یک محصول بیشتر از عرضه ی اون محصول باشه که در این صورت مدیریت باید به فکر راهی برای افزایش تولید باشه.
  • زمانیکه هزینه تولید محصول در سطح بالایی قرار داره و برای کاهش هزینه ها باید تولید رو بیشتر کرد.(صرفه به مقیاس)

گرایش محصول(product concept)

اگر فرض و طرز تفکر شما به گونه ای است که فکر میکنید مشتریان محصولاتی رو میخرند که بهترین کیفیت، کارکرد و شکل را دارند، پس شما از طرفداران گرایش محصول هستید و انرژی اصلی خود را متمرکز بر”بهبود دائم محصول“میکنید.

این گرایش بر سه اصل استوار است:

  • محصول با کیفیت بالا، خود، خود را میفروشد.
  • شرکت ها بر بهبود و کنترل کیفیت کالا تمرکز میکنند.
  • سود بیشتر در ازای فروش محصولات با کیفیت فراهم میشود.

فلسفه محصول میتونه شما رو  به بیماری نزدیک بینی بازاریابی مبتلا کنه در فصل های ابتدایی به آن پرداخته بودیم.

این دیدگاه میتونه منجر به دیدگاهی کوته بینانه در تجارت منجر شود و به جای تمرکز بر نیاز های واقعی مشتریان بیشتر به روی مهندسی محصول تمرکز شود.

گرایش فروش (sale concept)

بنیاد این فلسفه در این جمله خلاصه میشود.

محصولات باید فروخته شوند نه اینکه خریداری شود!

عدمتا وب سایت های فروشگاهی بزرگ مثل آمازون و یا نسخه داخلی دیجی کالا و یا سایر وب سایت های اینچنینی از پیروان گرایش فروش و استفاده از تبلیغات و ترفیعات برای فروش محصولات خود هستند.

بر اساس این جمله میتوان پی ببریم که ایدئولوژی این دیدگاه به این معنی است که:

مشتریان مقادیر کافی از محصولات شرکت را نمیخرند مگر آنکه فعالیت های چشمگیری برای فروش و تبلیغات و ترفیعات صرف شود.

به طور خلاصه سودآوری در گرایش فروش به مهارت در تبلیغات و فروش بستگی دارد.

گرایش فروش بیشتر در بازاریابی کالاهای ناخواسته مثل: بیمه، دایرۀ المعارف و قبر! استفاده میشه که مشتریان به صورت کلی قصد خرید اونها رو ندارن.

به نقل از کتاب لنکستر و میسینگهام

هنوزم که هنوزه بیشتر فروشندگان جهانی برند های بزرگ خودرو متمایل به استفاده از گرایش فروش برای پیشبرد اهداف خودشون هستن!

فروشندگان خودرو خریدار را با اعمال فشار یا زور وادار به خرید خودرو میکند.

دو تکنیک رایج در فروش به اجبار عبارتند از:

تکنیک فشار زمانی

خریدار عنوان میکنه که این کالا آخرین کالا با قیمت قدیمی است و قیمت ها تا آخر هفته تا 10% درصد بالا خواهد رفت.

(ربطی نداره چند سالتون باشه حداقل 100 بار از یم فروشنده این جمله کمرشکن رو شنیدین!)

تکنیک مسابقه حذفی

جایی که فروشنده، شخصی را در مقابل شخصی دیگر از مسابقه حذف میکنه.

(میری یه جایی خرید کنی، یکی دیگه که از دوستان بسیار بسیار نزدیک فروشنده هست میاد میگه منم اینو میخوام و فروشنده لطف میکنه و به اون نمیفروشه و در راه رضای خدا میخواد که تو جنسش رو بخری،برای کسب اطلاعات بیشتر میتونین به سکانس اجاره خانه در سریال نوروز رنگی مراجعه فرمایید!)

گرایش بازاریابی (marketing concept)

فرض میکنه رسیدن به اهداف سازمانی در ازای تعیین و تعریف نیازها و خواسته های بازار هدف و تامین رضایت مشتریان به روشی مطلوب تر و موثرتر از رقباست.

نمونه شعار های این دیدگاه:

  • نیاز را پیدا کن و پاسخ بده
  • پرواز یعنی ارائه خدمت
  • تا شما راضی نشوید،راضی نمیشوید
  • با تمام قدرت پول مشتری را مملو از فایده، کیفیت و رضایت میکنیم

توی فلسفه محصول که صرفا به کیفیت و کارکرد محصول توجه میشه اصطلاحا میگن:
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.

فلسفه بازاریابی این ضرب المثل رو به شکل زیر تعریف میکنه:

مشک آن است که خود ببوید هم آنکه عطار بگوید!

حرکت از گرایش محصول به گرایش بازاریابی تا حدودی با ظهور پدیده مشتری گرایی همراه بود و شرکت ها رو وادار میکرد تا نسبت به نیاز ها و خواسته های مشتریان آگاه تر باشند.

پایه های گرایش بازاریابی روی 4 اصل استواره.

  • خریدارگرایی
  • نگرش سیستمی
  • هدف گرایی
  • بازارگرایی همگانی

گرایش بازاریابی اجتماعی

این گرایش از جدیدترین فلسفه های مدیریت بازاریابی هست که میخواد بین عوامل زیر تعادل و توازن ایجاد کنه.

  • خواسته های مشتریان هدف
  • منافع بلند مدت مشتریان هدف
  • بازده سرمایه بلند مدت شرکت
  • منافع بلند مدت جامعه

بازاریابی که گرایش اجتماعی داره خواهان تولید کالاهایی هست که هم خوشآیند و هم مفید باشه!

در این گرایش کالاها مبتنی بر درجه رضایت آنی ایجاد شده در مصرف کننده و فایده بلند مدت آنها به چهار دسته ی،کالا های مطلوب، خوشآیند، سودمند و ناخوشآیند تقسیم بندی میشوند.

برمبنای این گرایش شرکت ها باید به گونه ای تجارت کنند تا مشتریان، خوده شرکت ها و جامعه همگی سود ببرند.

چهار بعد مسئولیت اجتماعی به ترتیب در این گرایش عبارتند از مسئولیت پذیری های:

  • اقتصادی=مفید باشیم
  • حقوقی=از قوانین تبعیت کنیم
  • اخلاقی=به اصول اخلاقی پایبند باشیم
  • بشردوستانه=شهروند خوبی باشیم

خب امیدوارم که تا اینجای کار با گرایش ها و فلسفه های بازاریابی آشنا شده باشین و دونسته باشین که تا به حال از کدوم یکی از این فلاسفه تبعیت میکردین و برای کی و چی سر و کله میشکوندین!

از انرژی ها و بازخورد هایی که از شما میگیرم واقعا ممنونم و سپاس گذارم که همراهم هستین.

هرهفته چیزای جدیدی رو باهم یاد میگیریم و مرورش میکنیم.

همراه سامانه ارسال پیامک پیام رسان و مجله خبری پیامگ باشید.

هفته ی بعد میبینمتون.

دمتون گرم،تنتون سلامت،جیبتون پر پول

به امید دیدار

این مقاله مفید بود ؟

به این مقاله امتیاز دهید

میانگین رتبه 4.2 / 5. تعداد رای : 6

هنوز کسی به این مطلب رای نداده ؛ شما اولین نفر باشید !

تحریریه از مهدی نامور

مهدی نامور

مهدی پسر آروم و خونسردیه، توی کارش جدیه و هر کاری رو بسپاری بهش میدونی که تمام توانش رو برای انجامش میذاره و عاشق چالش هاست،به نتیجه فک میکنه دانش آموخته رشته مدیریته اهل مطالعه و سینماست و عاشق کتاب های خودکاوی و فلسفیه

ارسال کامنت

ثبت نام ورود